به گزارش آوای آگاه؛ نوید خاندوزی، کارشناس بازار سرمایه در این برنامه مطرح کرد: شرایط بازار و سهامداران را در سال ۱۴۰۲ چطور دیدید؟
ولید هلالات: ۱۴۰۲ یکی از بدترینها سالها برای بورس ایران بود. یکی از شعارهای امسال پیشبینیپذیری بود، اما دقیقاً معکوس آن اتفاق افتاد و سابقه نداشت. تا این حد در فضای اقتصادی با اتفاقات عجیب مواجه شویم؛ تصمیماتی که گرفته شد دقیقاً معکوس تفکرات کارشناسان بود که تأثیرات بزرگی نه برای مقطع کوتاه مدت، بلکه در یک مقطع خیلی بلندمدت دارد. بزرگترین صنایع سودساز مورد هدف قرار گرفتند، تغییرات بسیار زیادی در نرخ بهره به وجود آمد و تصمیماتی که برای جلوگیری از رشد دلار گرفته شد، بیاثر بود. زیرا دقیقاً در همان مقطع دلار با رشد مواجه میشد. در این میان علاوه بر اخبار اقتصادی، اخبار سیاسی و نظامی هم بازار را تحت تأثیر قرار داد؛ مخصوصاً در نیمه دوم سال که به لحاظ نظامی با اخبار عجیبی مواجه شدیم.
حسن کاظمزاده: ۱۴۰۲ سال رکود سنگین گسترده در سطح اقتصاد بود. یعنی این رکود مختص بورس نبود و اگر با کسبوکارها، صنایع و شرکتهای تولیدی هم صحبت کنیم، میبینیم این وضعیت رکودی را همه حس کردند. تقریباً دلیل آن هم مشخص است؛ یعنی به دلیل سیاستهای مالی انقباضی، دولت سعی کرد درآمدهای خود را بالا ببرد و هزینههایش را کنترل کند. طبیعتاً هزینه امکان و کنترل به آن صورت را هم نداشت و فشار روی درآمدها میآمد. همزمانی این سیاست دولت با سیاست انقباضی در حوزه پولی باعث شد این رکود سنگینتر شود. تا مقطعی رکود به معنای کلاسیک را داشتیم و از مقطعی به بعد به دلیل ساختار تعادلی که در اقتصاد ما وجود دارد و ریسکهایی که وارد شد، این رکود اندکی تورمی شد؛ بهطوری که از آذرماه و دی ماه به بعد دیدیم که قیمت کالاها بدون اینکه خیلی معامله شوند، افزایش پیدا کرد. هدف این نوع سیاستها هم که مشخصاً کنترل تورم بود و نمیتوان به طور قطع گفت موفق نشدند و مدتی طول میکشد تا خود را نشان دهد. نکته دیگر اینکه در اقتصاد یک هزینه فایده داریم و در حال حاضر هزینهای که بابت این داستان میشود، سنگین و نگرانکننده است و اگر کنترل نشود، خطرناک خواهد بود.
نوید خاندوزی: بازار در ۴۵ روز اول سال خیلی خوب بود و از اردیبهشت ماه آن ریزش عجیب و غریب اتفاق افتاد. نکته قابل توجه اینکه طبق شنیدهها، برخی سیاسیون در آن مقطع اعتقاد داشتند بازار جای خطرناکی است و احتمالاً اتفاقات سال ۹۹ تکرار شود. بر این اساس، سازمان بورس وارد مداخله شد و به توصیه آنها بازار را به سمتی برد که افزایش عرضه داشته باشد. بعد از این اتفاق، ماجراهای نامه نرخ خوراک پیش آمد و گفتند دلیل ریزش بازار در آن زمان نرخ خوراک است. به نظر شما دلیل ریزش بازار در آن مقطع مداخله سازمان بوده یا نامه نرخ خوراک؟
ولید هلالات: قطعاً علت اینکه شاخص از دو میلیون و ۵۶۰ به یک میلیون و ۹۵۰ کاهش پیدا کرد، تک عاملی نیست؛ یعنی این موضوع تنها تحت تأثیر نرخ خوراک یا مداخله سازمان بورس نیست. چون سازمان بعد از آن سعی کرد جلوی ریزش را بگیرد، اما نتوانست. البته نکته قابل توجه اینکه شاید سازمان تمایل داشت که شاخص تا دو میلیون و ۴۰۰ کاهش پیدا کند، اما بعد از آن دوست نداشت که بیشتر از این عدد بریزد. اما در نهایت این ریزش شدید اتفاق افتاد. ضمن آنکه بعد از آن، خبرهای دیگری آمد که عملاً شروع به روندسازی کرد. بنابراین میتوانیم طیف گستردهای از عوامل را ببینیم. گفتنی است از اردیبهشت ماه به بعد، قیمت خودرو هم بسیار کاهش پیدا کرد. در این میان یکی از مسائلی که میتوان به آن توجه کرد، این است که نرخ دلار تا قبل از شروع سال ۱۴۰۲ در حال رشد بود و تارگتهای خیلی بالاتری برای آن در این سال دیده میشد، اما با گذشت یکی دو ماه از سال جاری دلار نه تنها بالا نرفت، بلکه روند نزولی هم پیدا کرد و اندکی فضا آرامتر شد. همچنین خبرهای مثبت سیاسی هم آمد؛ یعنی بعد از اینکه جریاناتی مانند ایران، روسیه و اوکراین مطرح بود، به سمت اتفاقات ایران و عربستان و همسایهها حرکت کردیم که شاید پالس مثبتی را ایجاد کرد و توانست تا حدی انتظارات تورمی بالا را کنترل کند. ضمن آنکه سیاستهای دستوری دلار ۲۸۵۰۰ هم به مرور زمان تأثیر منفی خود را در بازارها گذاشت. چون این سیاست در کوتاهمدت ترمز خوبی است و در بلندمدت منجر به اتلاف شدید منابع و منجر به جامپهای بزرگ میشود. بنابراین یک رشته ریزشی اتفاق افتاد که به مرور عوامل منفی شارژ شدند و بازار را بیشتر به سمت پایین سوق دادند که بازار خودرو و بهخصوص خودروهای خارجی هم بینصیب نبود.
حسن کاظمزاده: به نظر میرسد بورس ایران از سال ۹۹ به بعد از حالت قبلی خود خارج شد؛ یعنی تا سال ۹۹ یک جمع حرفهای و شبهحرفهای داشتیم و حتی سفتهبازان هم اصولی را رعایت میکردند و مبنای علمی داشتند، اما از سال ۹۹ به بعد افراد جدیدی آمدند و روزی دو میلیون نفر از هر قشری معامله انجام میدادند. طبیعتاً ذینفعان بزرگ بازار هم عوض شدند. یعنی قبل از آن وزیر اقتصاد، برخی نمایندگان مجلس و رئیس سازمان بورس ذینفع بودند، اما از ۹۹ به بعد اشخاص متنوعتری ذینغع شدند. در سال ۱۴۰۲ هم که مداخله امری روزمره شده است و به عقیده من به محض اینکه سرعت رشد هفتگی و ماهانه شاخص و سهمها از عددی بالاتر رفت، چون افراد امنیتی و قضایی به این مسائل حساس هستند، مداخله در روند بازار شروع شد. البته فاندامنتالی هم اتفاقاتی رخ داد؛ مانند نرخ خوراک گاز، ابلاغیه پالایشگاهیها (که قطعاً یک روزه طراحی نشده و برخی افراد از ابتدای سال اطلاع داشتند که قرار است موارد تغییر کند)، اتفاقات برق و سیاستهای بانک مرکزی از ابتدای سال. بنابراین ترکیبی از عوامل فاندامنتال و مداخلههایی که بوده، در روند ریزشی بازار تأثیر گذاشته است.
نوید خاندوزی: به نظر شما اصلاح بازار تمام شده و روند صعودی آن شروع شده است؟
ولید هلالات: بله اصلاح بازار تمام شده است. به نظر میرسد شانسی که بتواند بازار را در میانمدت به مرور بالا بیاورد، وجود دارد. یعنی یک سری متغیرهایی داریم که به نفع بازار در حال تغییر هستند؛ به نحوی که به مرور زمان عدد شاخص را افزایش میدهند. بخشی از آن ممکن است جریانات و خبرهایی مانند تجدید ارزیابیها باشد و بخش دیگر هم احتمالاً جریان نرخ ارز و تقسیم سود مجامع است. یعنی متغیرهایی داریم که میتوانند کف بازار را ببندند و بازار وارد کانال ۲۲۰۰ تا ۲۵۰۰ شود. ضمن آنکه برای شکست ۲۵۰۰ هم ملزوماتی لازم است.
حسن کاظم زاده: بهنظر میرسد در حال حاضر بازار در کف قیمتی خود است، ولی با معیارهایی که برای سنجش دارم، هنوز شروع روند صعودی را ندیدم.
نوید خاندوزی: در صحبتها در مورد کف بازار با اطمینان و در مورد آینده بازار با صبر بیشتر صحبت میشود. به نظر شما چه عاملی باید تا پایان سال اتفاق افتد تا شجاعت برای خرید پیدا کنید؟
ولید هلالات: دلیل بنیادی این موضوع که میگوییم در حال حاضر کف بازار بسته شده این است که P/S بازار، ارزش دلاری بازار و P/E آن نسبت به اعداد تاریخی در کف خود بوده و تورم اسمی که براساس گفته بانک مرکزی 32 33درصد است، در درآمد شرکتها دیده میشود. بنابراین اگر طی یک سال درآمد افزایش پیدا کند، عملاً P/S برای اینکه کف خود را حفظ کند، بازار را ۳۰درصد بالا میآورد. بر این اساس، بازار طی پروسه یک ساله میتواند تورمی که بانک مرکزی اعلام میکند را بگیرد. اما در کوتاهمدت متغیرهایی داریم که همیشه مهم بودند، مانند نرخ بهره که انتظار نداریم در کوتاهمدت کاهش پیدا کند، اما متغیری که به سرعت بالا میرود و باعث میشود ارزش دلاری بازار پایین دیده شود و پایینتر هم برود، دلار بازار آزاد است. در حال حاضر شکاف بسیار بزرگی بین دلار ۲۸۵۰۰ ترجیحی، ۳۹۵۰۰ نیمایی و ۶۰۸۰۰ آزاد وجود دارد. هرگونه سیاستی که این فاصله را کم کند، عملاً منجر به رشد درآمد شرکتها و بسته شدن این گپ میشود. بنابراین آن متغیری که میتواند در کوتاهمدت اثر بگذارد، این است که دلاری که شرکتها در بورس کالا یا حوالهای که به تاجر میفروشند منطقیتر شود. در بعد روانی هم به نظر میرسد تجدید ارزیابی که ایرانخودرو به دنبال آن است، بیشتر از همه یک پالس سیاسی است تا اقتصادی. چون اهمیت جایگاه این شرکتها در بورس را برای سران قوا نشان میدهد.
حسن کاظم زاده: تقریباً از سال ۱۴۰۰ کاهش حاشیه سود شرکتها شروع شده و در نتیجه بازده سرمایهگذاری هم پایین آمده است. شرکتهای ما هم عمدتاً تولیدی هستند و بازده سرمایهگذاری دو حالت میانگین و مارژینال است؛ یعنی به مرور که جلو میروند، چون ماشینآلات و تجهیزات شرکتها نیاز به تعمیر و نگهداری پیدا میکند، عملاً شروع به فروختن ماشین میکنند و نیاز به سرمایهگذاری مجدد دارند. کاهش حاشیه سود هم به دلیل این است که انرژی برای صنایع در ایران گران شده و نرخ فروش مطلوب نبوده است؛ بهطوری که حاشیه سود از 26 27درصد به ۱۳درصد کاهش پیدا است. معتقد هستم سیاستگذار اقتصادی و بهطور کلی سیاستگذار کشور بر دو موضوع تورم خیلی بالا و تولید بسیار حساس است. بهطوری که تورم بیش از ۵۰درصد برای آن قابل تحمل نیست. چون یک خواستگاه اجتماعی وجود دارد که اگر از این بالاتر رود، رفتار آن متفاوت میشود. درخصوص داستان تولید هم از یک جایی به بعد تمایل ندارد تولید متوقف شود. به نظر میرسد در این سه سال هر موقع به آن مرحله رسیده، سعی کردند جلوی شرایط بدتر را بگیرند. به همین خاطر میگویم به نظر من شاخص دو میلیونی کف بازار شده است. به طور مثال چرا عوارض صادرات را بالا نبردند؟ چون دیدند به مرحلهای رسیده که گندله صادر نمیشود، کنسانتره صادر نمیشود، هم درآمد ارزی پایین آمده و هم کارخانهها دچار مشکل شدند. تا به امروز دو تا پالس مثبت داده شده است؛ یکی کاهش عوارض و دیگری حذف مالیات علیالحساب صادرات کالاهای خام و نیمه خام. نکتهای که درخصوص پالایشگاهها وجود دارد این است که در حال حاضر ۱۵۰ همت بدهی دولت به آنهاست و از سوی دیگر با حرکتی که روی نرخ بنزین زدند، در سالهای آینده پالایشگاهها در تولید دچار مشکل میشوند و برای اینکه چنین اتفاقی رخ ندهد، باید تدبیری اندیشیده شود که درآمد شرکتها بیشتر از این کم نشود. من هم روی اثر اخبار تجدید ارزیابیها مثبت هستم، اما درمجموع اخباری که نشان دهد دیگر قرار نیست بیش از این روی تولید فشار آورند، به من پالس مثبت میدهد.
دیدگاه کاربران